هدف غایی آموزش و تربیت در ایران با توجه به زمینههای دینی، تربیت یک انسان چندبعدی و رو به کمال است که این مهم در در دو جامعه اجتماعی یعنی خانواده و مدرسه و دانشگاه محقق میشود.
اما دوران تحصیل در مدرسه و حتی دانشگاه به دلیل کارنامهمحور بودن، بیشتر زمان خود را به آموزش دروس اختصاص میدهد و در این بین امر تربیت و مهارتآموزی تا حدود زیادی مغفول میماند.
یک حساب سر انگشتی نشان میدهد از دوران ابتدایی تا اخذ دیپلم، اوقات فراغت دانشآموزان چهار سال یعنی به اندازه دوران دانشگاه است. با این وجود به دلیل نگاه سنتی به مسئله اوقات فراغت که آن را مساوی با زمان بیکاری میدانند، کمتر این زمان مهم و حیاتی مورد توجه قرار میگیرد و این در حالی است که در قرآن نیز به مسئله اوقات فراغت اشاره شده است؛ خداوند در آیهای از کتاب آسمانی خود میفرماید وقتی از کار مهمی فارغ شدید به کار مهم دیگری بپردازید. این بدان معنا است که انسان هرگز نباید زمان خود را به بطالت سپری کند و هنگامی که صحبت از مسئله اوقات فراغت به میان میآید، به طور حتم پنجرهای از هزاران ایده و فعالیت به روی انسان گشوده میشود.
با توجه به اینکه یکی از ارکان تعلیم و تربیت غیررسمی، اوقات فراغت است و بر اساس تحقیقات انجام شده برای تغییر الگوهای رفتاری بسیار کارسازتر از آموزش رسمی است، بنابراین زمانهای فراغت در شکلدهی شخصیت و در نتیجه کاهش آسیبهای اجتماعی نقش بسیار اثرگذاری دارد.
نخستین مسئله در اوقات فراغت یادگیری و مهارتآموزی است. همانطور که اشاره شد، مدارس در ایران در حال حاضر ظرفیت زیادی برای آموزشهای مهارتمحور و آیندهنگر ندارد. هر چند این موضوع یک نقطه ضعف است و امید میرود با اجرای کامل سند تحول بنیادین، این ضعف برطرف شود اما در هر صورت، انسان آیندهبین باید از زمانهای فراغت خود و فرزندش حداکثر استفاده را کند.
تجربه نشان داده کسانی در آینده میتوانند در زندگی یا حتی در انتخاب رشته تحصیلی و البته مسیر زندگی، موفق باشند که از دوران کودکی یا نوجوانی در مسیر علایق خود گام بردارند و این علایق و استعدادهای خود را در زمانی که فارغ از امور تحصیل هستند، پرورش دهند. البته این بدان معنا نیست که اوقات فراغت به زمانی برای کار کردن و مشغول شدن ذهن نوجوان تبدیل شود زیرا اساسا مهمترین شاخص اوقات فراغت، ایجاد آسودگی و احساس شادی است و در واقع برنامهریزی برای نوجوان نباید به گونهای باشد که سبب فشار و صلب آسودگی شود.
البته نباید فراموش کرد، در عصری که فضای مجازی بیشترین سهم از زندگی خانوادهها و فرزندانشان را دربردارد، مسئولین در این زمینه به همان اندازه خانواده نقش تعیین کنندهای دارند زیرا بسترهای بهرهبرداری از اوقات فراغت باید توسط حاکمیت ایجاد شود وگرنه همچنان شاهد به بطالت گذشتن این زمان حیاتی و بلعیده شدن آن توسط فضای مجازی خواهیم بود.