حلقه وصل/ عباس بازدار
چند کلیدواژه در موضوع هیئتها و اسلام آمریکایی مطرح است؛ «هیئت»، «خانواده»، «اسلام ناب»، «اسلام آمریکایی» که این دو مورد آخر هر چند نقطه مقابل همدیگرند، اما لازم است هر یک را جداگانه تعریف کنیم؛ بعد از این مسئله اگر بخواهیم وضع فعلی نقش هیئتها را بررسی کنیم و اینکه چطور میتوان کارهای اجتماعی انجام داد، به نظر من جواب ما مسجد است؛ مسجد به خودی خود پتانسیل اجرای خیلی از کارهای جمعی و مردمی را دارد. البته در حال حاضر، مساجد انرژی خاصی ندارند؛ اگر جایی امام جماعت خوبی داشتیم که میتوانست کارهای حاشیهای مساجد را سامان بدهد، از این انرژی به خوبی استفاده میشد.
هیئتیها اغلب به شکل مناسبتی گرد هم جمع میآیند و در محرم و فاطمیه اوج فعالیتشان شکل میگیرد و با توجه به ویژگیهایی که دارند، دایره مخاطبین گستردهای را دربرمیگیرند.
نکتهای که در مورد همین موضوع هیئت مطرح است، این است که طبق تحلیلی که از اسناد ترجمه شده از مراکز آمریکایی در دست رسیده است، فتنهای که در برنامه آنها قرار دارد، استفاده از ظرفیت هیئتهایی است که پتانسیلهایشان در جهت اسلام آمریکایی است.
در این سند ترجمه شده، با توجه به مهندسی معکوس واقعه عاشورا در سال 61 هجری، برنامهریزی برای براندازی جمهوری اسلامی انجام شده است؛ یکی از موسسات راهبردی آمریکا طی مطالعاتش اعلام میکند که حادثه کربلا، راهکار از بین بردن حکومت ایران است؛ این موسسه اعلام میکند که باید جمعی را در مقابل نظام اسلامی علم کنیم تا نقش امام حسین(ع) را ایفا کنند و آنگاه حکومت ایران، در جایگاه یزید قرار خواهد گرفت و بدینترتیب براندازی ایران محقق میشود1.
تاریخ این سند، مطابق سال 88 شمسی است، آن هم قبل از حوادث انتخابات؛ آن چیزی که در عاشورای 88 شاهد بودیم، اجرایینشدن همین برنامه بود. علتش این مسئله بود که سربازان این عملیات، از جنس هیئت و امام حسین(ع) نبودند؛ کسانی که با کفش به نمازجمعه میآیند، از جنس نمازجمعه نیستند؛ باید کسانی این فتنه را اجرایی کنند که از جنس هیئت باشند و با تمام شمایل یک مسلمان مومن نمازجمعهای و همان «امت خداجو»یی باشند که آقای موسوی در بیانیه از قبل آماده شدهاش نام برده بود که در آن جریان، وجود نداشتند.
از مذهبی به لامذهبی
اگر کسی با این نگاه به روند فعلی هیئتها و سبک کار بعضی از هیئات متمرکز شود، خواهد دید که تمایل به سمت فضای سکولار و اسلام آمریکایی چقدر شده و گرایش به جمعکردن پیادهنظام به چه شکل در حال افزایش است. پس میبینیم که جهتگیری هیئتهایی که گرایشهای اسلام آمریکایی دارند به چه سمتی است و نتیجه این خطر، در چه جایی خودش را نشان میدهد که همان فتنه براندازی نظام اسلامی است.
اما در مورد خانوادهها که مخاطب هیئتها هستند؛ خانوادهها اغلب تمایل دارند که تشکلی وجود داشته باشد که فرزندانشان را با فرهنگ اهلبیت(ع) آشنا کنند؛ چه خانواده انقلابی و چه صرف خانواده مذهبی، این تمایل را دارند.
اگر دستاندرکاران یک هیئت اعم از مداح، سخنران، کادر، تدارکات و میاندار هیئت... نگاهشان با اسلام ناب زاویه داشته باشد و نگاه انقلابی به عاشورا نداشته باشند، همین زاویه در نوجوان و جوانی که پا به درون مجلس روضه گذاشته هم شکل میگیرد و این سرشت تأثیرپذیری که باید تبدیل شود به یک انسان تراز انقلاب اسلامی، ناگهان تبدیل میشود به یک انسان مذهبی ضداسلام ناب!
معضل جذابیت
یکی از مشکلاتی که هیئتهای انقلابی فعلی با آن مواجهاند، مسئله ایجاد جذابیت است؛ البته اینکه گفتیم انقلابی، به واقع اگر هیئت انقلابی باشد، نباید این مشکل برایش وجود داشته باشد؛ به عبارتی ما با پوسته و ظاهری از انقلابیگری مواجهیم که صرفاً محبت به نظام و رهبری دارند اما هیئت انقلابی باید تحلیل درستی از اسلام ناب و فهم درستی از اسلام آمریکایی داشته باشد.
اما در حال حاضر، یک مشکل همان فهم صحیح از اسلام ناب است و دیگری ایجاد جذابیت که ناشی از همان مسئله اول است؛ اگر بخواهیم خیلی ساده، یک شاخص برای خط اسلام ناب بدهیم، همان استکبارستیزی است؛ اگر این مسئله وجود نداشته باشد، جذابیت مطلوب هم وجود ندارد و بعد از آن است که مجبور میشویم از سبکهایی که به ما تعلق ندارند برای ایجاد جذابیت بهره ببریم و یک بام و دو هوایی بشود که حرفمان حرف انقلابی باشد و بیانمان وابسته به اسلام آمریکایی!
اگر بخواهیم در جذابیت ایجادکردن، با هیئتهایی رقابت کنیم که پایبندی به اسلام ناب قائل نیستند، قطعاً شکست خواهیم خورد؛ چرا که محدودیتهایی که در این یک بام و دو هوای ما وجود دارد، به ما اجازه نمیدهد که هر کاری کنیم؛ اما طرف مقابل هیچ محدودیتی برای استفاده از آهنگها و تکنیکهای ممنوعه ندارد و در هیئتش فضای خلسهای ایجاد میکند که برای مخاطب خواستنی است!
به عبارتی کسی که قرار بود برود در پارتی شرکت کند و خلسهای را تجربه کند، حالا این خلسه را تحت عنوان مشروعی مثل هیئت به دست میآورد و خانواده هم به همین نام مقدس هیئت اعتماد میکند و همین فضای خلسه، بُعد تفکر را از شخص سلب میکند و از طرفی هم توهمی از اسلام در ذهن فرد به وجود میآورد. در این صورت است که با شخصی مواجه خواهیم شد که هیچ نگاه استکبارستیزانهای از عاشورا و هدف والای اباعبدالله(ع) در او وجود ندارد و حتی بدتر آنکه مهارت تفکر و تحلیل را هم از او گرفتهاند.
مسئلهای که در این سبکهای عزاداری منحرف به آن دامن زده میشود، همین فاصلهدادن شخص از فضای تفکر و عقلانیت است. همه این عناصر در کنار هم ما را به سمت فتنهای هدایت میکند که اشخاص با ظاهر و نشان از هیئت و مذهب اما با تفکری ضداسلام ناب، پیاده نظام سناریویی بشوند که بیگانه طراحی کرده و هدفش براندازی اصل همان مذهب است.
حتی در هیئتهایی که ظاهری انقلابی دارند، اعلام محبت به ولایت و این مسائل هم در آنها میشود، اما مشاهده میکنیم که همین مسئله عدم تفکر در این هیئتها هم وجود دارد؛ سطح مطالعه ناامیدکننده است و حتی همان «رهبر»ی که این بچه هیئتی آنهمه علاقه نسبت به ایشان نشان میدهد، حرفهایش را نمیخوانند و آرا و نظراتش را مطالعه نمیکنند.
بعدها همین غیرفکریبودن، خودش را در لحظات حساس نشان میدهد و یکباره به خودمان میآییم و میبینیم کسی که در ظواهر، دم از رهبری و عشق به ولایت هم میزده، حالا در لحظه حساس و بزنگاه انقلاب، مقابل رهبر میایستد.
و میبینیم که این بیماری اسلام آمریکایی در طیف متنوعی از هیئتهایمان وجود دارد که باید تهدید جدی این مسئله را رفع کرد.
پاورقی:
مرکز ائتلاف برای ارتباطات استراتژیک دانشگاه آریزونا با حمایت مالی مرکز تحقیقات نیروی دریایی ارتش آمریکا، گزارشی با عنوان «ضد روایتی برای استبداد ایرانی» منتشر کرد. نویسنده این گزارش، مهندسی معکوس حادثه کربلا را جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی پیشنهاد میدهد، بهگونهای که مخالفان به مثابه لشگر امام حسین(ع) در مقابل نظام که در این عملیات نقش یزیدیان را خواهد داشت، صفآرایی نمایند.