خورشید «سعیدِ جبهه انقلاب» هم غروب کرد/ حاج عباس! بیا پیکر علی‌اکبرت را ببر

حلقه وصل: ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین با صدور اطلاعیه‌ای از درگذشت سعید خورشیدی از فعالین جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در پی ابتلا به کرونا خبر داد.

در اطلاعیه ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین آمده است:

إنا لله و إنا إليه راجعون

خادم اربعين حسینی و برادر هیأتی سعيد خورشیدی آسمانی شد. جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در استان قزوین از بدو شکل‌گیری شاهد علمداری و مجاهدت‌های او در عرصه هم‌افزایی و همدلی هیأت‌ها و مجموعه‌های فرهنگی بوده است.

حضور مؤثر و همیشگی او در فعالیت‌های جمعی و اجتماعی و روحیه متواضعانه و مهربانش از یاد بچه‌های جبهه نخواهد رفت.

از خدای متعال همنشینی با شهدا و صالحان و میهمانی بر سفره کرم اهل‌بیت عليهم السلام برای ایشان و صبر و اجر برای خانواده مکرم ایشان خصوصا برادر گرامیشان خواستاریم.

ستاد مردمی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان قزوین

لازم به ذکر است، مرحوم سعید خورشیدی طی دوسال گذشته دبیری ستاد اربعین استان قزوین را برعهده داشت و همچنین جزو فعالان فرهنگی و اجتماعی استان و مسئول هیئت انصارالصلاه استان قزوین بود.

وی از جهادگران برجستهٔ استان و از خادمان اهل‌بیت علیه السلام بود و از جمله فعالیت‌های جهادی او می‌توان به همکاری در برپایی موکب‌های اربعین و راه‌اندازی ایستگاه‌های جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای مناطق سیل‌زده و زلزله‌زده اشاره کرد.

مرحوم خورشیدی همچنین مسئولیت‌هایی همچون معاونت امور جوانان اداره کل ورزش و جوانان استان قزوین و مسئولیت بسیج صداوسیمای قزوین را در کارنامه خود داشت.

* پیام امام جمعه قزوین در پی درگذشت سعید خورشیدی
آیت‌الله عبدالکریم عابدینی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه قزوین با صدور پیامی درگذشت سعید خورشیدی مسئول ستاد مردمی اربعین استان را تسلیت گفت.

متن پیام نماینده ولی فقیه در استان قزوین که امروز پنجشنبه صادر شده به شرح زیر است:

خادم اربعین حسینی، مجاهد میادین فرهنگی و اجتماعی انقلاب اسلامی و نقش‌آفرین وحدت، انسجام و همدلی هیئات مذهبی، کربلایی سعید خورشیدی به جوار رحمت حق جل و علا پر گشود. او عمر کوتاه اما آکنده از برکت خود را در ارادتمندی و خدمت توأم با خلوص به خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام سپری کرد.

فقدان این یار مؤمن انقلاب را به والدین گرامی، همسر محترمه، خاندان معزز، عزیزان جبهه فرهنگی انقلاب، خادمان و حماسه‌آفرینان اربعین حسینی و نیز همکارانشان در صداوسیمای مرکز قزوین تسلیت و حشر با انبیای الهی و ائمه هدی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین را از خدای رئوف و رحیم درخواست می‌کنم.

همچنین علی هوشمند رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی استان قزوین نیز با صدور پیامی، درگذشت حاج سعید خورشیدی، رئیس ستاد اربعین استان را تسلیت گفت.

در متن پیام رئیس حوزه هنری استان آمده است: خبر درگذشت ناگهانی دوست و برادر ارجمند، خادم اهل بیت (علیهم السلام) مرحوم سعید خورشیدی باعث تاثر و تالم فراوان گردید. بی شک اقدامات این فعال فرهنگی و چهره انقلابی در زمینه برپایی مراسمات دینی و آیینی، خصوصا در ستاد مردمی اربعین ماندگار است.

اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده مکرم خورشیدی از درگاه حضرت حق رحمت و غفران الهی را برای آن مرحوم مسالت دارد.

حجت‌الاسلام سیدمهدی خضری عضو شورای راهبردی جبهه فرهنگی استان قزوین در پیامی درگذشت مرحوم خورشیدی را تسلیت گفت.

در متن پیام حجت‌الاسلام خضری آمده است:

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون

فقدان همرزم مجاهد، آقا سعید خورشیدی داغ دوستان شهید را در دل زنده کرد.

آقا سعید عزیز عمر خود را صرف در خدمت به آستان اهل بیت نمود و برای دفاع از حریم نایب امام زمان (عج) کوشا بود. تلاش مخلصانه او در نبرد فرهنگی از خاطر برادران او نخواهد رفت. تلاش او در شکل گیری جبهه فرهنگی در استان و همت او برای اتحاد و همدلی بین هیآت ستودنی بود.

برادر عزیز ما میزبانی از زوار اربعین را افتخار خود می دانست و برای خدمت در موکب سیدالشهدا سر از پا نمی شناخت.

حال امیدواریم حضرت سیدالشهدا که تجلی رحمت واسعه خداست سعید عزیز را بر سر همان سفره ای به میهمانی بپذیرید که شهدا را میهمان کرده است.

این ضایعه دردناک را به خانواده محترم بویژه پدر و برادر بزرگوار ایشان و دوستان و همرزمان او تسلیت عرض می نمایم و از خدای متعال برای همه صبر جمیل مسئلت دارم.

سیدمهدی خضری

* حاج عباس! بیا پیکر علی‌اکبرت را ببر
رحیم آبفروش دبیر جامعه ایمانی مشعر در یادداشتی به خبر درگذشت سعید خورشیدی واکنش نشان داده و نوشته است: «آن روزها که معراج شهداء شده بود کانون رشد بچه‌های بسیاری مثل من، در وسط این کانون چهره‌هایی نورافشانی می‌کردند و بچه‌های زیادی دور آن‌ها می‌چرخیدند و از خورشید وجودشان نور می‌گرفتند...

یکی از آن چهره‌های دوست‌داشتنی، سعید بود... جمع باصفایی که دوست داشتی تحویلت بگیرند، در حلقه خود راهت دهند، افتخار می‌کردی که دوستت بدارند و دوست‌شان باشی... جماعتی که کم‌کم یاوران نماز شدند و انصارالصلوة نام گرفتند...

وای... چه می‌گویی؟
یاران نماز ظهر عاشورا را به یاد آور... آن دسته از یاران سیدالشهداء که خود را سپر تیرهاى دشمن کردند تا مادامى که زنده‌اند، زخمى بر بدن حضرت اصابت نکند. جماعتی که نام سعید بن عبدالله حنفى در میان‌شان می‌درخشد!:

سعید خود را جلوى امام قرار مى‌داد، حضرت به هر سوى مى‌رفت او پیش رویش مى‌ایستاد. وى آن قدر این عمل را ادامه داد، تا به زمین افتاد.

برخى از مورّخان نوشته‌اند: وقتى به زمین افتاد، غیر از زخم‌هاى شمشیر و نیزه‌ها سیزده تیر بر بدنش نشسته بود.

چه می‌گویم؟ چه می‌خوانم؟ کسی چون یاران سیدالشهداء نیست، اما عجب تمثیلی، چه شباهتی...

رفیقان جان! گواهی دهید که سعید ایستاده بود برابر امامش، برای امامش...

کوچه مسجد سوخته چنار شهادت می‌دهد بر ‌آمدن‌ها و رفتن‌هایت... آمدن‌های آخرشب و رفتن‌های سحرگاهی‌ات، بر تلاش و مجاهدتت... کوچه بن‌بست مسجد آن‌قدر برایم تنگ گشته که احساس می‌کنم قدم‌زدن در این کوچه دیگر دشوار می‌نماید...

سعید شفاف بود، آیینه بود، صفا بود، صاف‌وساده بود، بی‌غل‌وغش، بی‌پیش‌وپس، هرچه‌بود همانی بود که می‌دیدی، پشت‌پرده‌ای نداشت...
آهای رفقا! گواهی دهید! این‌گونه بود یا نه؟

و چه خصلتی از این بالاتر؟ دُرّ نایابی که این‌روزها هرچه می‌گردی، کم‌تر می‌یابی...
سعید در خانه‌ای رشد یافته بود که بیش از آن‌که مسکن اهالی خانه باشد، ملجأ و مأوای مستضعفین و حسینیه اهل‌بیت بود...

در خانه و خانواده‌ای پربرکت و خوش‌نام‌ونشان... هنوز که هنوز است بسیاری از زنان و دختران شهر قزوین مدیون جلسات قرآن و معارف خانه حاج خانم جزمه‌ای هستند، همان خانه‌ای که سعید در آن رشد کرد و بزرگ شد... حاج خانم جزمه‌ای از حلقه شاگردان معلم شهید قدرت‌الله چگینی است، جمعیت دوشیزگان زینب که قبل از انقلاب اجتماعی پرخیروبرکت از دختران انقلابی را شکل داده‌بودند و تا امروز آثار و برکات این شجره طیبه ادامه داشته...
از خانواده اصیل و نام‌دار جزمه‌ای‌های قزوین...

و البته الولد سِرّ أبیه...
او این صفا و خلوص را سر سفره پدری کسب کرده بود که خود مثال و مثل است برای سادگی و آیینگی... حاج عباس خورشیدی... که نمی‌دانم با آن قلب رئوف و رقیقش الآن در چه حالی است... نمی‌دانم کسی جرأت کرده خبر را به او برساند یا نه؟

حاج عباس! بیا پیکر علی‌اکبرت را ببر...
کاش می‌گذاشتند حداقل پدر بر سر پیکر پسر حاضر شود...
نه! نه! قلب حاجی تحمل ندارد... برایش روضه علی‌اکبر بخوانید که سعید عاشق علی‌اکبر بود...

وای از دل محمد... چیزی نمی‌گویم و می‌گذرم که داغ برادر را توان شرح ندارم...
وای از دل محمد
وای از دل محمد
محمدم، نازنین‌برادرم... بمیرم برایت...

امسال روز پدر، امیرمهدی، ساره و نورا پدر را کنار خود نداشتند، اما دل‌خوش بودند که تو برمی‌گردی، چشم‌انتظار خبر خوشی بودند که پدر برمی‌گردد... اما... اما نشد... نشد که نشد...

شهادت آرزوی او بود
سعید رفت تا با امامش برگردد
تا با علی‌اکبر برگردد

سعید عاش سعیداً و مات سعیداً
و
من مات علیٰ حبّ علی، مات شهیداً»