یکی از اصول کاری ما این است که امکانی فراهم کنیم که هر کس در هر میزان و به هر طریقی که توان کمک دارد، بتواند این کار را انجام دهد. بنابراین مردم میتوانند از هر طریقی که صلاح میدانند، کمکهای خود را در اختیار دبیرخانهی جشنواره قرار دهند.
من معتقدم کار فرهنگی نباید حمایت شود، بلکه باید روی پای خودش بایستد. کسی که محصول خوب تولید میکند، باید بتواند آن را بفروشد.
ما در مازندران سه شهردار شهید داریم که با عنوان شهرداری رفتند و در جبهه شهید شدند. ما پیشنهاد کردیم جلوی موزه یا استانداری مازندران مجسمه این سه شهردار را بگذارند تا همه بفهمند مدیران دولتی و اداری شهید هم داریم و مرز خدمت به مردم این است.
امروز جنایتی که صهیونیستها در غزه و یمن و جاهای دیگر انجام میدهند، بسیار کمتر از جنایت فرهنگی آنان است. قتل عام فکری و فرهنگی یهودیان بسیار فاجعهآمیز است، منتها چون خونی ریخته نمیشود و جنازهای نمیبینید، اشکتان در نمیآید!
این که هر چند وقت یک بار کتابچهی خاطراتی چاپ یا همایشی برگزار کنم، حداقل انجام وظیفه در زمینهی زنده نگهداشتن یاد شهداست. آنچه میتوان مترادف با زنده نگه داشتن یاد آنها پنداشت این است که سبک زندگی و رفتار آنها را به نسل بعد منتقل کنیم.
مساله مشخصی که ما را به سمت تشکیل یک موسسه فرهنگی رهنمون ساخت این بود که ما میخواستیم دایره مخاطبین خود را از محدوده مسجد و پایگاه و صرفا افراد خاصی که به این مکانها مراجعه میکنند گستردهتر کرده و چارچوب تعاملات تربیتی و فرهنگی خود را به فضای عمومی مردم گسترش دهیم...
یک دوره رهبر انقلاب از لباس ملی نام بردند، خوب شبههای ایجاد شد که ما باید به دنبال لباس ملی باشیم. در صورتی که برخی از مسئولین فرهنگی یادشان رفته بود که پوشش اصلی زن مسلمان، لباس نیست، بلکه حجاب است...
زمانی که درحوزه ادبیات دینی کودک و نوجوان صحبت میکنیم بیشتر از هر چیزی این سوال را باید از خودمان بپرسیم که مخاطب ما دقیقا کیست؟
یک عرقخور که روی بدنش عکسهای ناجور خالکوبی کرده و به خودش فحش ناموسی میداد که چرا آمده جنگ و جبهه، آدمی که حتی نماز بلد نیست بخواند؛ به واسطه یک اردوی چهل روزه آنقدر عوض میشود که برای عملیات پیشقدم میشود. شهید میشود، طوری که بدنش تکهتکه میشود.
مدتها در اين فكر بودیم كه چه كنيم اقتصاد موسسه را از مجموعههاي دولتي جدا كنيم يعني كالايي و محصولي درست كنيم كه مخاطب مردمي داشته باشد و آن را بخرند... متوجه شدیم که بازی، اگر درست طراحی شود، چنین ظرفیتی دارد. بازي نهتنها برای خودکفایی مؤثر است بلکه وسیله درآمدزایی خوب فرهنگی هم هست.
یکی از مهمترین تفاوتهای این کانون با مجموعههای فرهنگی آن است که سایر مجموعهها در جذب نیروهای انقلابی و مذهبی اهتمام دارند، اما کانون، تور بزرگتری برای جذب نیرو دارد؛ یعنی از همهی خانوادهها و از همهی فرهنگها جذب میکند.
اگر در هر جایی سه چهار نفر به یک طرحی در هر حوزهای- مسائل تربیتی، علمی، فرهنگی- برسند و تعهد کنند که زندگیشان را پای این طرح بگذارند، عملاًَ کار رقم میخورد و نسلهای بعدی میآیند کمک میکنند.
احمد عبدالرحیمی با اشاره به فضای احساسی مستند «آرمیتا مثل پری» گفت: با وجود ارتباطی که بین حضرت آقا و آرمیتا ایجاد شده بود، تصمیم خودم را گرفتم و با خودم قرار گذاشتم اگر مستندی برای شهید رضایینژاد میسازم، در مورد ارتباط او و دخترش بسازم.
مدیر موسسهی «حسینیهی ایران» گفت: ما در زمینهی گردشگری فرهنگی ظرفیت زیادی داریم. میتوانیم کاری کنیم که همین گردشگران خارجی وقتی به کشور خود برمیگردند مثل یک سفیر فرهنگی نقش بیافرینند.
علی اکبر اشعری گفت: به جای اینکه برای موسسات فرهنگی زیرساخت را فراهم کنیم و امکانات اساسی را به وجود بیاوریم با دادن یارانه آنها را فقط به اندازهای که سر پا بمانند و از بین نروند و متلاشی نشوند حفظ میکنیم.
حاج آقا دانش چند سالی است که به عنوان یکی از راویان گروه سیره شهدا در مؤسسه روایت سیره شهدا به خدمت مشغول است. آنچه میخوانید گفتوگویی با وی در زمینه تجربیاتش در این موضوع است.
حدود 4 سال است که موسسه فرهنگی تربیتی بنون در حوزه کودک و مباحث تربیتی راهاندازی شده است. یک موسسه مردمنهاد و خصوصی که آقای سید یاسر موسوی طلبه سطح دو حوزه علمیه قم، مدیریت آن را بر عهده دارد. عمده فعالیتهای تربیتی یا به اصطلاح عملیات این موسسه در ایام تعطیلات و نوروز و به خصوص در مناطق عملیاتی جنوب و یادمانهای راهیان نور مثل طلاییه و شلمچه صورت میپذیرد. فعالیتهایی از جنس طراحی بازی و تجربه عملی برای کودکان و گفتن مفاهیم انقلابی-اسلامی به زبان کودکانه و کاملاً غیر مستقیم. در ذیل این آشنایی مختصر، شما را در جریان ریزهکاریها و چندوچون فعالیتهای این موسسه از زبان آقای موسوی در یادمان شلمچه و قبل از عید نوروز قرار میدهیم.
3 سال از تشکیل موسسه روایت حماسه یاران میگذرد. وحید حجتی از سال 79 به صورت رسمی وارد بحث راهیان نور شده است. او که با آقایان حاج حسین یکتا و آشتیانی در این زمینه همکاری هایی داشته، دغدغه¬ اصلیاش را آسایش و آرامش زائران برای انتقال مفاهیم ناب دفاع مقدس میداند. او در این سالها تجربیات خوبی کسب کرده که بخشی از آن را در این همکلامی به علاقمندان ارائه داده است.
ما در یادمان شهدای هویزه حدود چهار سال پیش یک بازارچه برای بومیها احداث کردیم چون آدمهای فقیری از نظر مالی وجود داشتند که باید از این طریق، بهره مالی میبردند.
نعمتالله قادری 35 ساله، قریب به ده سال است که در جریان راهیان نور فعالیت میکند. قادری اولین حضورش در راهیان تحت عنوان خادم یادمان اروندکنار رقم خورد. او از سالهای بعد به مرور وارد مباحث اجرایی شد به شکلی که چندی بعد به مدت 3 سال مسئول یادمان اروند و 2 سال مسئول یادمان چذابه و بعد از آنها هم مسئول یادمان فتحالمبین گشت. مسئولیت خادمین یادمانها هم آخرین وظیف نعمتالله قادری بوده است. قادری که اصالتاً اهل شهرستان برازجان است در حال حاضر در حوزه علمیه امام صادق(ع) شهرستان شهریار مشغول به فعالیت و تدریس میباشد.