نماز، انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده، یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد مىاندازد به همین دلیل داراى اثر بازدارندگى از فحشاء و منکر است، اما عملی نیز وجود دارد که نزد خداوند از اهمیت بالاتری برخوردار است.
«اصحاب شمال» که نامه اعمالشان را به دست چپشان مىدهند، آه و ناله کرده و آرزوى مرگ مىکنند، در این هنگام به فرشتگان عذاب دستور داده مىشود: «او را بگیرید، و در بند و زنجیرش کنید».
بررسى نامهاى خدا که در قرآن و یا سایر منابع اسلامى آمده، نشان مىدهد هر کدام از آن یک بخش خاص از صفات خدا را منعکس مىسازد و تنها نامى که اشاره به تمام صفات و کمالات الهى دارد، «اللّه» است.
در هیچ تاریخى نقل نشده است که پیغمبر اسلام(ص) در معابد یهود یا نصارى یا مذهب دیگر مشغول عبادت شده باشد، نه در کنار کفار در بتخانه بود و نه در کنار اهل کتاب در معابد آنان، در عین حال پیوسته به اصول اخلاق و عبادت الهى پایبند بود.
پیامبر اعظم(ص) در روایتی به حقوق 30 گانه مومن بر برادر مؤمنش اشاره کرده است که وفاداری به عهد و پیمان، دفاع در برابر بدگویان، عیادت در زمان بیماری و جبران اشتباهات بخشی از این حقوق و وظایف است.
پیروزی حق بر باطل از وعدههاى مسلم خداوند است، اما خدا هرگز قول نداده که هر کس مسلمان است در همه صحنهها بر دشمن پیروزش کند و باید دید پیروزی واقعی چیست؟
رویا و خواب دیدن، همیشه از مسائلى بوده است که فکر افراد عادى و دانشمندان را از جهات مختلفى به خود جلب کرده، بر همین اساس قرآن در آیات متعددى صراحت دارد که حداقل پارهاى از خوابها، انعکاسى از آینده دور یا نزدیک است.
خدا همه چیز را مىداند و اصولا در همه جا حاضر و ناظر است، با این حال چه نیازى به سوال دارد که انبیاء و امتها را عموما و بدون استثناء مورد بازپرسى قرار میدهد؟!
خداوند در برابر حقانیت مجازات الهى در این جهان و جهان دیگر به پیامبرش دستور مىدهد: با تأکید هر چه بیشتر «بگو: آرى، به پروردگارم سوگند! این یک واقعیت است و هیچ شک و تردیدى در آن نیست».
خداوند در قرآن سرنوشت منافقان تیره دل را چنین بیان مىکند: «شیطان بر آنها مسلط شده، و آنها را به سرعت مىراند و به همین جهت یاد خدا را از خاطر آنها برده است» (اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطانُ فَأَنْساهُمْ ذِکْرَ اللّهِ).
خداوند در قرآن به بهترین مواردى که انفاق در آنجا باید صورت گیرد، اشاره کرده است و میفرماید: «و هر چیز خوبى در راه خدا انفاق کنید خداوند از آن آگاه است» (وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْر فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلیمٌ).
مجازات و عذاب سران شرک و منکران قرآن و رسالت پیامبر(ص) به قدری شدید است که از دایره تصور بیرون است و به فکر هیچکس نمىگنجد، همانگونه که اهمیت نعمتهاى بهشتى و عظمت آن به فکر کسى خطور نمىکند.
خداوند در سوره مبارکه هود اصلی را بیان میکند که طی آن تا زمانى که گروهى از اندیشمندان متعهد و مسئول در جامعه حضور دارند که در برابر مفاسد به مبارزه برمىخیزند و مردم را رهبرى میکنند، این جامعه به تباهى و نابودى کشیده نمىشود.
مرحله عالى بهشت طبق آیات قرآن مخصوص مؤمنانى است که داراى صفاتی خاص همچون خشوع در نماز، عفت، امانتداری و وفای به عهد باشند، به این ترتیب دیگر بهشتیان در مراحل پایینتر قرار دارند.
هیچ قوم و ملتى که در شهرها و آبادىها در گذشته زندگى میکردند، به طور دسته جمعى در برابر پیامبران الهى ایمان نیاوردند مگر یکی از قومها که پیش از فرا رسیدن مجازات قطعى پروردگار اظهار ایمان کردند.
صفات درونى انسان به تنهایى نمىتواند معیارى براى ثواب و عقاب باشد، مگر آن زمانى که در لابهلاى اعمال انسان خودنمایى کند، خداوند بندگان را مىآزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند و مستحق پاداش و کیفر شوند.
تدریجى بودن عذاب و مجازات براى آن است که: هنوز احتمال هدایت در این گروهی از افراد وجود دارد و رحمت خداوند اجازه نمىدهد که با آنها همچون دیگران رفتار شود «زیرا پروردگار شما رئوف و رحیم است» (فَإِنَّ رَبَّکُمْ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ).
فاسقان همه پیمانهای الهی را شکسته، سر از فرمان حق بر تافته و از خواستههاى دل و شیطان پیروى مىکنند. آنها در پى کامجویى، لذتهاى خویش و منافع شخصى خود هستند، جامعه به هر جا کشیده شود براى آنها فرق نمىکند.
«نماز جمعه» قبل از هر چیز یک عبادت بزرگ دسته جمعى است و اثر عمومى عبادات را که تلطیف روح و جان و شستن دل از آلودگىهاى گناه است، در بردارد. در روایتى از پیامبر(ص) داریم: جمعه، حج کسانى است که قادر به شرکت در مراسم حج نیستند.
هنگامى که آیاتی از سوره هود بر پیامبر(ص) نازل شد، فرمودند دامن به کمر بزنید که وقت کار و تلاش است و از آن پس، پیامبر(ص) هرگز خندان دیده نشد. همچنین از ابنعباس نقل است که پیامبر فرمود: سورههای هود و واقعه مرا پیر کرد.