خودسازیها باید از نفر اول سازمان شروع شود
هرچند ماهیت خودسازی فردی و خودسازی سازمانی با هم تفاوتی ندارد، ولی مکانیزم آنها میتواند با هم فرق داشته باشد. ماهیت خودسازی فردی و سازمانی این است که شما برای هر رفتار خودت باید حجت داشته باشید و براساس حجت عمل کنید. در اینجا فقط مکانیزم ها متفاوت است. مثلاً اگر شما به عنوان مدیر یک سازمان بزرگ بخواهید یک موسسه را منحل کنید و یک موسسه دیگری را درست کنید، باید مبتنی بر مطالعه حداکثری و کفایت نظری باشد. با ذهنیتهای بسته -که همواره آن را تجربه کردیم- در خیلی جاها به خطا میافتیم. همه خودسازیها باید از نفر اول سازمان فرهنگی شروع شود. بخشی از خودسازی تشکیلاتی خودکنترلی است و بخشی دیگر کنترل دیگران است. اما نه فقط بحث کنترل سلبی، بلکه کنترل ایجابی هم باید به وفور وجود داشته باشد. مثل زمینهسازی برای رشد خلاقیتها و پویاییهای فرهنگی افرادی که قرار است با هم همکاری کنند.
چه کسانی میتوانند ساختار را به درستی اداره کنند؟
این پویاییها و تکاملهای مثبت باید از رأس یک سازمان شروع شود و مراقبتها باید آرام آرام از مرحله انتخاب آدمهایی که می خواهند برای تشکیلات استخدام شوند، آغاز شود. اگر دارای ویژگیهای مد نظر نیستند نباید جذب شوند و اگر جذب شدند باید بعد از یک مدت کنار گذاشته شوند. همه ساختارهای سازمان باید مبتنی بر ویژگیهایی باشد که بتوانند اهداف سازمان را به پیش ببرند. اگر ما افرادی -مخصوصاً مدیرانی- را انتخاب کنیم که مناسب نباشند، معلوم نیست که بتوانند ساختار را به درستی اداره کنند. مثلاً ما در نوشتن قانون اساسی جمهوری اسلامی از تعدادی فقیه و حقوقدان و جامعهشناس و اندیشمند استفاده کردیم. حال در حوزه مدیریت و راهبری فرهنگی نیاز به آدمهای متخصصی داریم که بتوانند این قانون را اجرا کنند و به پیش ببرند. در سطح یک موسسه یا تشکیلات کوچک فرهنگی هم اوضاع به همین منوال است؛ یعنی باید افراد متخصص، انقلابی و دانا داشته باشیم تا در سطح فردی و جمعی بتوانند به بهبود راهبردهای مجموعه کمک کنند.
داشتن تقوا ضروری است
حالا باید در فضای امروز تشکیلات فرهنگی کشور با کسانی که آشنایی با خودسازی تشکیلاتی ندارند و حتی علاقه ای هم نسبت با یادگیری و آشنایی آن از خود نشان نمی دهند، چه کار کنیم؟! در اینجا داشتن تقوا ضروری است. در روایت هم داریم که دانش لازمه داشتن تقواست. در روایتها داریم که ایمان را با علم حفظ کنید، علم را با حلم و حلم را با ارتباط مثبت با آدمها و مدارا. مدارا را با «لین» یعنی نرمخویی و حوصله داشتن حفظ کنید. اگر میخواهید بر مبنای ایمان و تقوا عمل کنید باید دانشی داشته باشید که این دانش بتواند حصاری دور تقوای شما باشد و تقوای شما را حفظ کند. توجه کنید که این دانش، دانش آگاهی به حلال و حرام خداست. حلال و حرام خدا را در هر حوزهای از فعالیت باید بدانید، باید بدانید که چه کاری مجاز است و چه کاری مجاز نیست. هر کاری باید چه ویژگیهایی داشته باشد و چه ویژگیهایی نباید داشته باشد.
سازمانپرستی و تشکیلاتپرستی
اگر بخواهید در حوزه فعالیتهای فرهنگی تقوا را حفظ کنید، باید علاوه بر دانستن حلال و حرام خدا یک دانش دیگر هم داشته باشید و آن هم اینکه باید بدانید فعالیت فرهنگی شما چه پیامدهایی دارد. این کار هم احتیاج به مطالعه و هم احتیاج به تجربه دارد. پس ما باید در عرصه فرهنگ به قدر مطالعه و تجربه خودمان وارد عمل شویم؛ یعنی اگر عملیات میکنیم و بر آن پافشاری داریم، اگر بیش از حد توانمان میخواهیم کار کنیم، اگر دوست داریم که یک موسسه پر رفتوآمد با کمک یکسری بودجههای مالی خاص و با امکانات ویژه درست کنیم که خیلی جلوه اجتماعی داشته باشد... اما در مقابل همه اینها دانشی نسبت به تکاپوی این موارد نداشته باشیم و نمیخواهیم برویم ضروریات را یاد بگیریم، تمام کارهای ما اشتباه است. و اگر علیرغم همه این نقاط ضعف باز هم بخواهیم که این اشتباهات را تکرار کنیم، این دیگر سازمانپرستی یا تشکیلاتپرستی است! ما باید همانقدر که از تاسیس و رشد موسسات فرهنگی در ایران خوشحال میشویم، باید از عدم انحلال خیلی از این موسسات فرهنگی که واقعاً اشتباهی تأسیس شدهاند ناراحت شویم.
نباید کارها را به آدمهای بیدانش و بیتجربه بسپاریم
همیشه تأسیس در حوزه فرهنگ خوب نیست و خیلی وقتها انحلال در حوزه فرهنگ بهتر است؛ یعنی خیلی وقتها در حوزه خودسازی تشکیلاتی لازم است که یک کار فرهنگی را تعطیل کنیم و در جلوی آن بایستیم. این یک کار غیر فرهنگی است که به آدم و مدیری که در طول دوران زندگی خود نه کار فرهنگی کرده و نه چند کتاب مهم فرهنگی خوانده یک مقام و پست فرهنگی بدهیم و بگوییم شما برو برای خودت کار کن و دیگران هم برای خودشان. چرا باید این افراد کارها واگذار شود و رشدهایی بکنند که در حد آن نیستند؟ اگر در کارهای تشکیلاتی بخواهیم دچار خمودگی و خستگی و روزمرگی نشویم، نیاز به یک خودسازی تشکیلاتی داریم. باید ورودی دانشی، ورودی اطلاعاتی و تجربی خودمان را ارتقا بدهیم. اگر ورودی ما کمتر از خروجی ما و حتی مساوی باشد، باختیم! ما با آدمهای ایدهپرداز دائم در ارتباط باشیم و آنها را رصد کنیم.
تشکیلات غیرتوحیدی
کار تشکیلاتی میتواند هم عامل تقریب به خدا و هم عامل دوری از خدا باشد. اگر شما در یک تشکیلات یا سازمان در جای خودت قرار بگیرید و اندازه دانش و توان خودت مسئولیت بپذیرید و به بقیه نفرات هم بر اساس توانمندیها و لیاقتشان انتخاب شوند، این خود عامل تقرب الهی است. اما اگر تشکیلات تبدیل به یک نوع سپر یا حجاب برای پوشاندن ضعف شخصیتی اعضا شود و نفرات ضعف دانش و بینش و خلاقیت خودشان را پشت قدرت و هیبت تشکیلات و امکانات آن قایم کنند، این تشکیلات مطمئنا غیر توحیدی است، تشکیلاتی است که در نقطه مقابل خودسازی تشکیلاتی قرار دارد. شما در تشکیلات برای یک عمل و تصمیم و جا انداختن یا حذف یک مطلب باید استدلال قانعکننده داشته باشید، برای اضافه کردن یک اداره به جای یک اداره دیگر و برای دادن یک بودجه از یک ریال تا 100 میلیارد یا برای ندادن بودجه برای یک طرح باید استدلال داشته باشید، برای هر تک عمل خودمان باید پرونده استدلالی داشته باشیم. اگر اینها را رعایت کنیم، تشکیلات موجب قرب الهی میشود. فقط باید بدانیم که چه نوع فعالیتی در شرایط امروز ایران جوابگوست، باید بدانیم چه نوع فعالیتهایی کلیشهای و تکراری است و نباید از آنها حمایت کنیم و اگر این را دانستیم و حمایت کردیم این عین بیتقوایی است.